تحلیل قریب به واقع از جنگ ایران - اسرائیل ,

سرآغازی بر یک مقاله تحقیقی - تحلیلی:

روز شنبه 5 آبان 1403؛ جنگنده های رژیم صهیونیستی به مراکز پدافندی - نظامی ایران در چند نقطه از استان های تهران، ایلام و خوزستان حمله کردند. متعاقب این حمله حرف و حدیث های فراوان و تحلیل های گوناگونی از امکان بروز یک جنگ گسترده منطقه ای در جامعه رایج بود مجددا پرتکرار شد. بیان هایی که حتی بر حرف های یومیه مردم کوچه و بازار هم غالب شد و البته اثرات اقتصادی - اجتماعی اش را نیز به همراه داشت. پرسش از «چرایی و علل این وضعیت» و «چگونگی و کیفیت مدیریت این سطح از تنش ها» علاوه بر مباحث کارشناسی و نخبگانی؛ پایش را به محافل اجتماعی و فضای مجازی هم باز کرد. در این مقاله قصد داریم، ضمن مرور تحلیل های مختلف، تحلیلی که قرائن دقیق تری از کیفیت رویداد جاری دارد را برایتان نقل کنیم.

تحلیل قریب به واقع از جنگ ایران - اسرائیل

به قلم مصطفی قوامی

نقطه آغاز تحلیل های جنگ منطقه ای اسرائیل و ایران

پرسش اول اینست که تحلیل شرایط فعلی را از کجا بایستی آغاز کنیم!؟

تحلیل گران عرصه بین الملل نقطه آغاز زمانی متفاوتی را برای تحلیل شرایط فعلی و به تبع آن رویارویی ایران و اسرائیل ذکر می‌کنند.

• برخی مسئله را یک موضوع عربی- فلسطینی می‌دانند از اینرو نقاط زمانی 7 اکتبر 2023 (زمان آغاز طوفان الاقصی) یا 29 نوامبر 1947 (سالروز تاسیس اسرائیل) را سرآغاز تحلیل هایشان قرار می‌دهند و البته کم و بیش به نقش حمایتی ایران از حماس و آرمان فلسطین اشاره می‌کنند.

• برخی تحلیل گران نیز فارغ از نقاط عطف تاریخی منطقه ای و بین المللی فقط و فقط نگاه شان به تیرگی روابط ایران و اسرائیل است و از اینرو وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 57 را سرآغاز تاریخی تنش های ایران و اسرائیل می‌دانند.

• طیف دیگری از تحلیل گران هستند که علیرغم اذعان به تمامی موارد اشاره شده؛ معتقدند که عملیات های نظامی متقابل ایران و اسرائیل، جنگ اسرائیل در غزه و لبنان و حتی عملیات طوفان الاقصی را بایستی در یک میدان بسیط تری نسبت به منطقه و بلکه در مقیاس جهانی بررسی کرد. آنها با همین استدلال نقاط زمانی متفاوتی را برای برای تحلیل هایشان بر می‌شمارند اما ازمیان همه رویدادهای قابل ذکر؛ دو مورد آن را حائز اهمیت راهبردی می‌دانند:

1. 24 فوریه 2022 (5 اسفند 1400) : حمله و تهاجم گسترده روسیه به اوکراین

2. 8 ژانویه 2020 (18دی 1398) : عملیات شهید سلیمانی (حمله ایران به پایگاه امریکایی عین الاسد در عراق)

نقاط زمانی آغاز تحلیل ها با رویکرد مسئله عربی- فلسطینی

1. 7 اکتبر 2023: برخی معتقدند ماجرا زمان از عملیات طوفان الاقصی (حمله 7 اکتبر 2023 حماس و دیگر گروه های جهادی فلسطین به اسرائیل) آغاز شد و به علت حمایت جمهوری اسلامی از حماس و آرمان فلسطین؛ پای ایران به این ماجرا جویی (به اذعان منتقدان حمایت از فلسطین) باز شد و بدین ترتیب ایران در معرض جنگی ناخواسته قرار گرفته است که اصولا هیچ به او ربطی نداشته است و این تقابل آن به آن به یک جنگ فراگیر و گسترده بدل می‌شود که عامل اصلی تشدید کننده تنش های اخیر بین ایران و اسرائیل ؛ جمهوری اسلامی ست.

2. 29نوامبر 1947 : در بطن گروه اول از تحلیل گران؛ افرادی معتقدند که شروع ماجرا از 29 نوامبر 1947 دقیقا زمانی که اسرائیل تشکیل شد و عملا یک نیروی متجاوز شکل گرفت؛ آغاز شد و در طی سالیان متوالی تجاوز متجاوز اشکال مختلفی به خود گرفت و در نهایت غزه به عنوان بزرگترین زندان روبارز در بین حصارهای الکتریکی و قوای نظامی اسرائیلی بوجود آمد و 7 اکتبر 2023 را صرفا بایستی سرآمدن آستانه تحمل غزه ای ها و سرریز این 76 سال تجاوز و اشغالگری بدانیم.

البته در طی این 76 سال اشغالگری؛ ایران رابطه دشمنی و خصومت با اسرائیل نداشته است. از قضا در دوران پهلوی دوم ایران رابطه دوستی و مودت خاصی با اسرائیلی ها داشت و به انحای مختلف از قبل این ارتباط منافع سرشاری نصیب نظام حاکم و کشور شده است.

در نگاه این کارشناسان؛ حاکمیت که از مواضعش کوتاه نمی‌آید، پس به ناچار یا بایستی از طریق کنشگری اجتماعی و به مدد فضای مجازی و رسانه ای، جمهوری اسلامی را وادار کنیم که تن به خواست سازش با اسرائیل یا در شرایط حداقلی عدم حمایت از فلسطین بدهد تا مبادا یک مشکل به صف عظیم مشکلات مملکت افزوده شود.

دستیابی به صلح از منظر دو طیف یاد شده از طریق گفتگو با جامعه بین الملل قابل تحقق است فقط نیاز است دیپلماسی ایران فعالانه به دنبال مشارکت در تامین صلح پایدار منطقه باشد و البته ایران از آرمان فلسطین و حمایت از گروه های مقاومت دست بردارد. البته به نظر می‌رسد لیست کارهایی که جمهوری اسلامی بایستی انجام دهد لیست بالابلندی ست تا جامعه بین الملل از منظر آنها حاضر به پذیرش ایران و ارائه یک نقش بین المللی به آن باشد. در این لیست از «باز شدن مجدد پرونده مذاکرات هسته ای» گرفته تا «پذیرش حق و حقوق عرفی زنان از منظر حقوق حاکم بر روابط بین الملل» و «دست شستن از قدرت موشکی» و موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد.

این لیست آن چنان بالابلند است که در مختصات واقعی جامعه بین الملل دقیقا شبیه به قرارداد ترکمنچای و گلستان و صد البته بدتر از آن است.

با پذیرش رویه های بین المللی بعد از مدتی از ایران چیزی باقی نخواهد ماند جز یک اسم؛ البته اگر همین یک اسم را هم تحمل کنند!؟

بالاخره تحمل یک نام با سابقه تاریخی بسیار طولانی که از قضا یکی از بزرگترین تمدن های تاریخ بشری را در خود بارور کرده است همچنان برای خیلی از بازیگران بین المللی خطرناک و غیر قابل قبول است. رقیبی ست که بایستی به هر شکل ممکن از میدان به در شود.

در کنار روایت هایی که جنگ اسرائیل علیه غزه و جنگ های بعدی پس از ان را در پازل منطقه ای و حول و حوش همین رویدادهای منطقه ای تفسیر و تعقیب می‌کنند کارشناسان و صاحب نظران دیگری هم وجود دارند که به سبب ساختار ذاتی جنگ ( وجود عالی ترین سطح نظام برنامه ریزی : «راهبرد و استراتژی» ) ؛ معتقدند که جنگ اسرائیل علیه غزه،لبنان،سوریه و حتی ایران را بایستی در یک مقیاس و اشل بزرگتری تعریف کرد.

نقطه زمانی تحلیل ها با تمرکز بر رابطه خصمانه جمهوری اسلامی و اسرائیل

3. انقلاب اسلامی 57 ایران: برخی تحلیل گران با کاستن رویدادهای جاری منطقه ای و بین المللی به مسئله تقابل جمهوری اسلامی و اسرائیل سعی دارند به گونه ای وانمود کنند که حداکثر منافع شخصی خودشان یا طبقه همفکر خود در کشور را تامین کنند.

بنابر این روایت و تحلیل؛ انقلاب اسلامی در بهمن 1357 شمسی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران و سیاست صدور انقلاب و رویکردهای اسلامی نظام سیاسی حاکم بر ایران را بایستی نقطه آغازین تنش های ایران و اسرائیل دانست. تنشی که سالیان سال با برگزاری روز قدس و آرزوی ایدئولوژیک نابودی اسرائیل هر ساله در جمهوری اسلامی تجدید می‌شود و وقوع عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر 2023 و متعاقب آن، ورود اسرائیل به نوار غزه؛ شرایط را بیش از پیش پیچیده تر کرد.

ببینید یا بشنوید: مناظره قیس قریشی و صادق زیبا کلام: اسرائیل علیه ایران یا جمهوری اسلامی

کارشناسان و آحاد مردم متفق القول معتقدند که جمهوری اسلامی و نگاه ایدئولوژیک اش به سیاست و حاکمیت گرانیگاه تقابل ها با اسرائیل است و البته از 7 اکتبر 2023 این درگیریها روزانه و حتی ساعتی و لحظه ای شده است و نه تنها ایران، بلکه منطقه را در آستانه یک نبرد و جنگ بزرگ و فراگیر قرار داده است.

آن عاملی که کمتر گفته و شنیده شده است حصول منافع ملی ایران در مختصات این رویارویی و تقابل تاریخی ست که در فرصت مقتضی در همین مقاله به آن خواهیم پرداخت.

طیفی که جمهوری اسلامی را عامل اصلی تنش بین ایران و اسرائیل و حتی تنش در منطقه معرفی می‌کنند؛ معتقدند که اگر ایران در مسئله فلسطین ورود نمی‌کرد؛ موضوع در قالب صلح و سازش از طرق مختلف و معادلات جهانی با بازیگرانی از قدرت های جهانی و منطقه ای و طرفین منازعه به شکل مسالمت آمیزی قابل حل و فصل بود و کشتار بیش از 55 هزار نفر اعم از بچه و زن در غزه و 2200 نفر در لبنان هیچ گاه رخ نمی‌داد. این قشر بنیاد نهادن حزب الله لبنان و سپس حمایت از گروه های مبارزی همچون حماس و جهاد اسلامی در فلسطین در طول سالهای مدیریت جمهوری اسلامی در ایران را از مصادیق ایجاد تنش و حتی به لحاظ شرعی حرام (!؟) می‌دانند.

این طیف، معتقدند ایران گروه های نیابتی در منطقه دارد و آنها از ایران دستور می‌گیرند و حتی طوفان الاقصی به دستور،خواست و طراحی ایران روی داد؛ از اینرو ایران را در مقاطع و به علل مختلف مقصر می‌دانند.

معتقدان به این روایت یک طیف داخلی و یک طیف خارجی دارند. طیف داخلی این روایت بسیار گسترده است از اپوزیسون جمهوری اسلامی گرفته تا بخشی از قشر مذهبی و حتی همه افرادی که به نحوی تصور می‌کنند به آنها ظلمی شده است یا حتی بالواقع به آنها در مسئله ای از مسائل داخلی ایران ظلمی شده است به نحوی سعی در پمپاژ این روایت به جامعه دارند.

طیف خارجی روایتگر این تحلیل هم به همان نسبت طیف داخلی گسترده هستند.طیف خارجی مروج این روایت از ایالات متحده و دول اروپایی طرف برجام گرفته تا کشورهای خاکستری و حاشیه ای اروپا و حتی کشورهای رقیب ایران در منطقه را شامل می‌شود. هدف اصلی طیف خارجی «مهار قدرت ایران و «کاستن از نقش آفرینی ایران و اثر بخشی اش در رویدادهای بین المللی پیش رویمان است آنها سعی می‌کنند این روایت را به انحای مختلف من جمله تزریق روایت و تحلیل شان از طریق طیف های داخلی مذکور در بطن جامعه جا بیندازند.

سطحی نگری به مسائل منطقه ای و بین المللی، برخورد عاطفی، بهره گیری از رسانه و فضای مجازی، «تلاش برای عدم رجوع به تاریخ و رویدادهای تاریخی و تحریف آن»، بخش کوچکی از شگردهایی ست

نقطه زمانی تحلیل ها با رویکرد به مختصات واقعی ایران و شرایط بین الملل

در تحلیلی دیگر که بیش از هر عاملی دیگر تمرکز تحلیل و تفسیر بر مختصات واقعی ایران و مختصات واقعی شرایط بین الملل است به لحاظ زمانی تا نقطه ای از تاریخ به عقب بر می‌گردیم که لازم است رویدادهای جاری را واقعی تر و دقیق تر ببینیم و در ادامه معادله ای را طرح می‌کنیم که «منافع ملی ایران و ایرانی» به معنای تام آن مدنظرمان قرار بگیرد.

از قضا با تکیه بر این تحلیل است که علت هزینه کردهای جمهوری اسلامی را در می‌یابیم، پاسخ بسیاری از پرسش هایمان را می‌گیریم، به لحاظ اقتصادی نتیجه هزینه- فایده فعالایت هایمان را می‌فهمیم و حتی اگر دلخوشی از جمهوری اسلامی نداشته باشیم با کمی انصاف، سیاست های منطقه ای و امنیتی جمهوری اسلامی را نافع به حال منافع ملی و جایگاه شایسته ایران می‌دانیم و از آن جانانه دفاع می‌کنیم.

4. تحلیلی متناسب با ساختار ذاتی جنگ ها و سطح راهبردی برنامه ریزی های کلان جهانی:

از یک سو، برنامه ریزی سطوح مختلفی دارد، از سوی دیگر انسان و جوامع انسانی با مسئله های مختلفی روبرو هستند و برای هر کدام از این مسائل هم برنامه ریزی می‌کند.

مهمترین مسئله از منظر بسیاری از متفکران و اندیشمندان؛ امنیت است از اینرو برای رفع عوامل مخل امنیت بیشترین و عالی ترین سطح برنامه ریزی ها را انجام می‌دهند. استراتژی یا راهبرد همان عالی ترین سطح برنامه ریزی است که تمام امکانات جامعه را برای پیشبرد اهداف نظامی و میدانی بسیج می‌کند.

این امکانات صرفا منابع مالی یا انسانی نیست بلکه فناوری،دانش و مرزهای دانش و علوم را نیز در بر می‌گیرد. من باب مثال عالی ترین فناوری های کاربردی امروز یا به سبب سرریز فناوری های نظامی ناشی از جنگ به حوزه کاربرد عمومی راه یافته اند یا در ابتدا به ساکن کاربرد نظامی داشته اند و بعده ها کاربردهای غیر نظامی فناوری ها و دانش ها شناسایی شده است. و تولید برق از انرژی هسته ای کاربری عمومی و سودمند همان بمب اتمی و اینترنت کاربری عمومی پروژه شبکه جاسوسی مورد استفاده در پنتاگون (وزارت دفاع ایالات متحده امریکا) است.

با تاکید بر این نکته که هر جنگی بایستی متناسب با آثار و لوازمش تحلیل شود و برای تحلیل دقیق هر جنگ بایستی سطح آن شناخته شود به سراغ رویداد طوفان الاقصی در 7 اکتبر 2023 می‌رویم و ریشه های آن را جستجو می‌کنیم. ضمن اینکه لنز دوربین را از خاورمیانه بالاتر می‌بریم تا به سایر نقاط جهان و رویدادهای آن نیز نظر بیاندازیم.

اگر بتوانیم بین رویدادهای جاری در جهان و ریشه هایشان با هم تناظری برقرار کنیم می‌توانیم ادعا کنیم این رویدادها به مثابه ظروف مرتبطه عمل خواهند کرد و عملا قادر خواهیم بود تحلیلی از سنخ تحلیل های برنامه ریزی کلان جهانی ارائه کنیم.

در این تحلیل اخیر؛ عملیات ویزه روسیه در اکراین یا به عبارت بهتر و دقیق تر جنگ روسیه و اکراین هم به عنوان قطعه ای دیگر از یک پازل بزرگتر است پازلی که شرق اروپا یک قطعه آن، جنگ غزه و اسرائیل و خاورمیانه یک قطعه دیگر و شرق آسیا با محوریت چین و تایوان (چین تایپه) قطعه نهایی پازل است.

کدام نقطه زمانی آغاز رخداد جنگ بین الملل سوم

همانگونه که امروز در مرور تاریخ جنگ جهانی اول و دوم تاریخ های متفاوتی ذکر می‌شود و البته دلایل

4.1. حمله روسیه به اکراین (24 فوریه 2022)

حمله روسیه به اکراین از جهات مختلف قابل اهمیت است.

اول اینکه روسیه در برابر ناتو به رهبری امریکا و در یک کلام روسیه در برابر هژمون امریکا ایستاد

4.2. حمله ایران به پایگاه امریکایی عین الاسد (8 ژانویه 2020)

طیفی از کارشناسان معتقدند که نقطه آغاز درگیری های فعلی را بایستی از 18 دی 1398 و واکنش ایران به امریکا در عملیات شهید سلیمانی جستجو کرد

پیام های روشن نظامی و سیاسی در عملیات شهید سلیمانی از سمت جمهوری اسلامی به جهان مخابره شد. اولین پیام، پاسخ نظامی ایران به ترور عالی رتبه ترین مقام نظامی اش بود بود و دومین پیام سیاسی!؟

ژنرال سلیمانی به دعوت رسمی کشور عراق در عمل مهمان دیپلماتیک آنها بود با حماقت و صدور فرمان ترور در عالی رتبه ترین سطح مقام سیاسی -نظامی امریکا یعنی دونالد ترامپ (رئیس جمهور) به شهادت رسید. شهادتی که کیفیت آن سبب ساز تقویت محور مقاومت و در مقابل دستور و شکل و شیوه ترور منجر به ضمان حقوقی و کیفری بود.

عملا هم کنش امریکا و هم واکنش ایران به لحاظ معادلات بین المللی آنقدر حائز اهمیت است که می‌توان آنها را به انضمام پیام رهبر ایران را به عنوان نقطه عطف تاریخی برای آغاز دومینوی تغییر قدرت در نظام بین الملل اشاره کرد.

آیت الله خامنه ای در 18 دی 1389 در سخنرانی به مناسبت سالگرد قیام 19 دی مردم قم این چنین گفتند:

«بحث انتقام و مانند این حرفها، بحث دیگری است؛ حالا یک سیلی‌ای دیشب به اینها زده شد؛ این مسئله‌ی دیگری است. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیّه را نمیکند- این است که بایستی حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود. آنها در این منطقه جنگ آوردند، اختلاف آوردند، فتنه آوردند، ویرانی آوردند، خراب شدن زیربناها را آوردند. البتّه هر جا در دنیا قدم گذاشتند، همین جور عمل کردند؛ فعلاً منطقه‌ی خودمان جلوی چشم ما است. اصرار هم دارند که همین فساد و همین ویرانگری را نسبت به ایران عزیز و جمهوری اسلامی هم داشته باشند؛ مدام اصرار میکنند؛ این مسئله‌ی مذاکره و نشستن پشت میز و مانند اینها، مقدّمه‌ی دخالتها و حضورها است؛ این باید به پایان برسد. این منطقه قبول نمیکند حضور آمریکا را در کشورهای منطقه؛ ملّتهای منطقه قبول نمیکنند، دولتهای برخاسته از ملّتها قبول نمیکنند؛ بدون تردید. »

این بیانات پیامی به سایر رهبران جهان برای مقابله با یکجانبه گرایی امریکا در کل جهان بود. پیامی مبنی بر اینکه ایران اولین قطعه از دومینوی جهان منهای هژمونی مسلط امریکا را انداخته است.

البته شاید دو موضوع، بین آغاز دومینو توسط ایران و دنباله حوادث مرتبط با کاستن از هژمون مسلط امریکا در جهان به عنوان مدیر و نظام فعلی نظم بین الملل فاصله انداخت. شیوع گسترده کرونا در جهان و وقوع اغتشاشات داخلی ایران در سال 1401 موسوم به ناآرامی های جنبش زن آزادی زندگی؛ آن دو مانع از پیشرفت دومینوی مدنظر بود.

اما در نهایت حمله روسیه به اکراین و سپس عملیات طوفان الاقصی حماس و متعاقب آن جنگ های اسرائیل در منطقه دنباله همان رویه است.

این گروه از تحلیل گران معتقدند اگرچه خصومت با رژیم اسرائیل و حتی استکبار جهانی و در راس آن امریکا از روزهای اول انقلاب آغاز شده است و عملا آن رخدادهای تاریخی به عنوان داشته های ایدئولوژیک در اختیار ایران بوده است اما واقع بینی ناشی از تلاقی آرمان ها و شرایط میدانی جمهوری اسلامی از روز 18 دی 1398 به یکدیگر پیوند خورده است و نقش ایران را در معادلات جهانی تقویت کرده است و از این به بعد 18 دی 1398 را بایستی یک نقطه عطف در تاریخ جهان به حساب بیاوریم.

نتیجه گزاره پیشین این می‌شود که به هر نسبت که ایران توانایی داشته باشد در معادلات منطقه ای و جهانی اثرگذاری داشته باشد و نقش ویژه خودش را معادلات جهانی بازی کند به همان نسبت هم در جایگاه تاریخ جهان ماندگار خواهد شد و هم از مواهب این تغییر قدرت در نظام بین الملل بهره مند خواهد شد.

در جستجوی مختصات واقعی ایران

ایران و دو جنگ بین الملل

ایران در زمان احمد شاه قاجار اشغال در جنگ جهانی اول و در زمان رضاخان پهلوی اشغال در جنگ جهانی دوم را تجربه می‌کند. در هر دو جنگ علیرغم اینکه ایران اعلام بی طرفی می‌کند اشغال می‌شود. مصایبی همچون اشغال، قحطی و ناامنی مشکلاتی ست که در هر دو جنگ جهانی نصیب ایران می‌شود، ایران هزینه جنگ را پرداخت می‌کند اما عایدی از این پرداخت ندارد!؟

اوضاع خاص ایران به لحاظ جغرافیایی (ژئو پولتیک) مهمترین دلیل اشغال ایران در دو جنگ بین الملل بوده است.
ا

«محل برخورد قدرت های مبین المللی» عثمانی در غرب کشور،روسیه در شمال، انگلیس در جنوب (بواسطه حضور در هندوستان) و «دسترسی به آبهای آزاد» از طریق خلیج فارس و از سوی دیگر امکان دسترسی به روسیه یا شوروی سابق واز مهمترین دلایل اهمیت ژئو پلتیک ایران است.

در جستجوی مختصات واقعی شرایط بین الملل (جامعه جهانی)

نقش سازمان ملل در تعدی اسرائیلی ها به مردم غزه و لبنان

سازمان ملل علیرغم وظیفه ذاتی اش؛ نقش بسیار پررنگی در ظلم به مردم فلسطین،غزه ،لبنان و خاورمیانه از قطع نامه تشکیل سرزمین اسرائیل تا قطع نامه خروج صهیونیست از نژادپرستی و تبعیض نژادی داشته است.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۵ قطعنامه ۳۳۷۹ را با ۷۵ رأی موافق، ۳۵ رأی مخالف و ۳۲ رأی ممتنع به تصویب رساند که در آن «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده» بود.[۴] در سال ۱۹۹۱ همین مجمع در قطعنامه ۴۶/۸۶ با ۱۱۱ رأی موافق، ۳۳ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع اعلام کرد که قطعنامه ۳۳۷۹ را لغو می‌کند. منبع

بازگشت ترامپ به کاخ سفید

انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال 2024 و در بحبوحه جنگ های منطقه ای و کشتار وحشیانه غزه و لبنان برگزار شد و ترامپ تروریستی که دستور ترور ژنرال سلیمانی را صادر کرده بود با حمایت رای دهندگان امریکایی به کاخ سفید برگشت.

وقتی با نگاه فلسفی به مسائل رخ داده در عالم نگاه کنیم پرسش های فراوانی مطرح می‌شود که از قضا پاسخ های احتمالی آنها می‌تواند شرایط بین المللی جدیدی را برای ما و آیندگان رقم بزند.

یکی از پرسش ها اینست که چرا مردم ایالات متحده یک تروریست را به کاخ سفید فرستادند و او را بر مسند حکومت بر خودشان نشاندند!؟

اصلا دستور ترامپ مبنی بر ترور ژنرال سلیمانی از منظر شهروندان ایالات متحده چگونه تعبیر و تفسیر می‌شود!؟

آیا می‌شود بر مبنای تز جنگ تمدن های مسائل بین ملت های جهان من جمله منازعه بین دو ملت اریکا و ایران (حداقل بخشی از ایرانیان) را حل و فصل کرد یا اصولا صورت بندی ماجرارا بایستی به نحو دیگری در نظر گرفت.

تشدید جنگ اسرائیل علیه محور مقاومت با روی کار آمدن ترامپ نیازمند پیش بینی نیست فقط نگاهی به تحلیل ها و اتفاقات روی داده در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ موید همین امر است. یورو نیوز می‌نویسد:

«نخست وزیر اسرائيل احتمالا بزرگ‌ترین برنده در میان رهبران جهان است. او تاریخی‌ترین روابط را با آمریکا در چهار سال حضور ترامپ در کاخ سفید تجربه کرد و به دست‌آورهایی رسید که حتی در رویای او هم نمی‌گنجید. به رسمیت شناختن تغییر پایتخت از تل آویو به اورشلیم، عادی سازی روابط با چندین کشور عربی و از میان بردن [ترور] قاسم سلیمانی، یکی از دشمنان قسم‌خورده اسرائيل همگی در دوران ریاست جمهوری ترامپ رقم خورد. »

رسانه به عنوان جنگ افزارهای نرم در شرایط پیش رو

اگر به نقش رسانه ها در تمامی جنگ های واقع شده در عالم توجه کنیم می‌فهمیم رسانه عنوان جنگ افزارهای نرم نقش ایفا می‌کردند چه زمانی که هواپیماهای متفقین بر سر مردم ایران اعلامیه اشغال ایران و تسلیم شدن حکام می‌ریختند و چه امروز.

بی شک رویکرد رسانه های غربی و البته متاسفانه برخی رسانه های داخلی در میانه جنگ اسرائیل علیه محور مقاومت بلاشک ترامپ هراسی خواهد بود. این رسانه ها سعی خواهند کرد فشار روانی مضاعفی را به مردم کشورهای محور مقاومت وارد کنند و با تغییر معادله ذهنی نخبگان و هدایت افکار آنها؛ جریان فشار افکار عمومی را در

عوامل تسریع در جدایی طلبی دولت های ایالتی از ایالات متحده